Wednesday, July 16, 2008

سه شنبه 25 تیرماه سال 1387/ شب

یه دوست خانوادگی داریم که دخترش همسن من ِ و این از اوناست که می خواد از یه دونه جوب رد شه باید چهار نفر دستشو بگیرن، با کلی ادا اطفار که وای من نمی تونم و من می ترسم و بچه ها از این ورنرین و اینا، همیشه هم مرکز توجه همه اس واسه این رفتارا، مرد و زن، مرد ها که خب واضحه، خانم ها هم همش میگن که : وای ی ی ی، چه قدر ناز و ادا داره، آخی ی ی ی
.
خلاصه که این خانم الان شوهر داره و من همیشه قبل از اینکه ازدواج کنه فکر می کردم که این چه پوستی از شوهره بکنه
یادمه که یه باری باهم می خواستیم بریم عروسی و با شوهرش اومده بودن خونه ما که باهم بریم، این خانم داشت تو اتاق با ما آماده میشد و لباس می پوشید، موقعی که می خواست گوشوارشو گوشش کنه یه دونه اش از دستش افتاد، حالا تصور کنید که لبۀ تخت نشسته، گوشواره هه روی زمین کنار ِ پاش ِ، بعد با یه عالم ناز و عشوه شوهرش و که تو پذیرایی با آقایون نشسته بود و صدا کرد: علی ی ی ی ی، یه دقیقه(تلفظ کامل لطفا)بیااااا
شوهره که اومد، باز با کلی ادا : علی ی ی ی، گوشوارمو میدی ی ی ی؟
شوهره : کجاست؟
این پائین افتاده
بعد گوشوارشو بهش داد و رفت
و جالبه که این آقا حرکت همسرش واسش خیلی عادی بود، اصلا تعجب نکرد در حالیکه من چند دقیقه با دهن باز نگاش کردم، اوغم گرفته بود
چون من با این خانم بارها رفتم بیرون و خوب می دونم که چه لاتی یه واسه خودش، اولا که باهاشون آشنا شده بودیم خودم هم فکر می کردم خب بیچاره گناه داره توانایی هاش کمه(مطمئنا نمی گفتم آخی ی ی چه نازه)بعد یک بار که با هم سوار تاکسی بودیم، راننده تاکسی صد تومن پول اضافه گرفته بود و ایشون جلوی چشم من خشتک بدبخت رو به سرش پاپیون زد
اون موقع دوزاریم افتاد که چه خبره
.
بعدشم انگاری که بعضی از آقایون بدشون نمیاد که پوستشون به این صورت کنده بشه
.
کلا فکر می کنم خیلی از مردها از اینطور زنها خوششون میاد، زنهای وابسته، نه زنهایی که شخصیت ِ قوی ومستقل دارن
خیلی از مردا فکر می کنن که در کنار یک زن ِقوی ناکارآمد هستن و این حس به شدت آزارشون میده، اینها در کنار زنهایی مثل مورد بالا احساس قدرت می کنن و حس کارآمدی بیشتری دارن.
خیلی از مردا تو کتشون نمی ره که که اگه آدم به معنای واقعی رو پاهای خودش باشه و واسۀ انجام ِ زندگی به اونها نیاز نداشته باشه، به این معنی نیست که اونها نا کارآمدن، به این معنی ه که اونها رو واسه بیگاری نمی خواد و به اونها به چشم سگ نگهبانش نگاه نمی کنه و یه چیزای دیگه ای واسش مهمه
یک سری از آقایون هنوز در عصر حجر به سر می برن، فکر می کنن که باید برن شکار و با دست پر برگردن خونه و اگه همین روهم ازشون بگیری احساس می کنن که دیگه بدرد نمی خورن، این مردها کنار همون زنایی احساس خوشبختی می کنن که بشینن تو خونه، آتیش و آماده کنن و وایسن منتظر رسیدن اونها
.
این مردها، بدرد همون زنهایی می خورن که به محض ورود به خونه، به جای اینکه به چشمهاشون نگاه کنن، به دستهاشون نگاه می کن
..

4 comments:

اردی خان said...

جانا سخن از زبان ما میگویی بانو. درود

ببین من که منفجر میشم وقتی یه زن شیر برنج میبینم که دایم میگه من میترسم یا این کار رو نکن اون کار رو نکن. دروغ چرا تا قبر آ آ آ آ ... من یه روز اومدم با فازمتر !!! برق رو امتحان کنم زنه شلوتر من رو داشت در میاورد که نکن خطرناکه !!! صورتم مثل اسب کش اومدم و چشمام رفت پس کله ام.. یعنی چی ؟ فازمتر مال همین کاره دیگه.. به من میگفت اگه تو مثل لامپ روشن بشی من چیکار کنم..؟ وای مرده بودم از خنده. بعد از یه جر و بحث اساسی و یه داد سرش زدن ساکت شد. بعدن براش توضیح دادم که فازمتر چیه. آخه میگه اینها چینی هستن و به هیچیش نمیشه اطمینان کرد. کلا حرصم میگیره وقتی که میریم خرید یا بیرون و مثل لاکپشت راه میره اما شر برنج نیست فقط آرومه
خوب خصلتش اینه دیگه. تو که شیر برنج نیستی؟ اگه هستی به چمبه بگم

اردی خان said...

الهی به مردان در خانه ات ... به آن زن ذلیلان فرزانه ات

به آنانکه با امر روحی فداک ... نشینند و سبزی نمایند پاک

به آنانکه از بیخ و بن زی ذیند ... شب و روز با امر زن می زیند

به آنانکه مرعوب مادر زنند ... ز اخلاق نیکوش دم می زنند

به آن شیر مردان با پیشبند ... که در ظرف شستن به تاب و تبند

به آنانکه در بچه داری تکند ... یلان عوض کردن پوشکند

به آنانکه بی امر و اذن عیال ... نیاید در از جیبشان یک ریال

به آنانکه با ذوق و شوق تمام ... به مادر زن خود بگویند : مام

به آنانکه دارند با افتخار ... نشان : ایزو ..،نه، "زی ذی نه هزار"

به آنانکه دامن رفو می کنند ... ز بعد رفویش اتو می کنند

به آنانکه درگیر سوزن نخند ... گرفتار پخت و پزمطبخند

به آن قرمه سبزی پزان قدر ... به آن مادران به ظاهر پدر

الهی به آه دل زن ذلیل ... به اشک چشمان "ممد سبیل"

به تنهای مردان که از لنگه کفش ... چو جیغ عیالاتشان شد بنفش

که ما را بر این عهد کن استوار ... از این زن ذلیلی مکن برکنار

به زی ذی جماعت نما لطف خاص ... نفرما از این یوغ ما را خلاص

کوکولی said...

خیلی خدایی!!!! در حد بوندسلیگا-سلام فالش-!!!

Farhood said...

Ghashang gofti. Movaafegham kami taa ghesmati abri.