Thursday, June 3, 2010

تو کل زندگیم ده بار هم لاک قرمز نزدم به دست هام، حالا دیروز رفتم بعده مدت ها یه لاک قرمز نارنجی خریدم وغروب به محض رسیدن خونه، بعد از روشن کردن کامپیوتر شروع کردم به لاک زدن
خشک که شد هی نیگاهش کردم، چه خوشگله ها، چرا تا به حال فکر می کردم لاک قرمز به دست هام نمی آد؟ پوست دستم به نظرم سیاه می شد واسه همین نمی زدم
هی رفتم واسه خودم لباس عوض کردم، تاپ سفید پوشیدم، بلوز نارنجی، پیرهن مکش مرگ ما، ژاکت آستین بلند آستین هاش بیاد تا دم انگشت ها، دومن، بلوز بنفش حتی
بعد کم کم نگران شدم، داشتم قلاب بافی می کردم، نوک قلاب که می گرفت به انگشت وسطی دست چپ، فکر کردم ای بابا اینکه خراب شد، دستشویی می رفتم، می خواستم دستم و صابون بزنم هی نگران بودم نکنه نوکش بریزه، امروز صبح هم رفتم حموم می خواستم سرم و بشورم، گفتم ناخون نکشم یه وقت رو سرم که نوکش خیس بخروه لاکش فلان شه
خلاصه داستانی دارم باهاش
.
آیا تو هر خونه ای یک چاقوی محبوب وجود داره که آدم همه کاری باهاش می کنه؟ پیاز، سیب زمینی، سالاد همه چی
تو خونه ما همیشه بوده، یعنی تا یادم میاد مامانم همیشه یه چاقوی محبوب داشته، یه زمانی اون چاقو تیغه کوتاهه بود، دسته سیاهه، دسته قهوه ای ئه که روش یه دایره نقره ای داره، سرش یکم کجه، تیغه اش اره ای ئه، دستش اش ذوب شده

حالا من هم دارم، همون چاقو تیغه کوتاهه دسته قهوه ای ئه، که باهاش همه کار می کنم، یعنی از غذا گرفته، تا در بسته پستی، پاکت نامه
هیچی می خواستم بگم گم شده، هر چی می گردم نیست
.

0 comments: