Monday, August 10, 2009

هیچ تصویری ازت ندارم، که الان کجایی ؟ چی کار می کنی ؟ احساس می کنم از یه جای ِ سیاه یه صدایی میاد که صدای توئه
اینها رو مریم دوستم می گه
که عاشقشم
که یه روز بهش گفتم اگه تو زندگیم یه کار بزرگی کردم تقدیمش می کنم به تو
همونی که با هم قرار گذاشتیم با کسی ازدواج کنیم که بدونه ما چه آدم های جالبی هستیم
همونی که یه روز بهش گفتم این چمبه یه جوریه، مثل تو نیست
که به چمبه گفتم از این رفتارات خوشم نمیاد، مثل مریم نیست
همونی که همیشه می خواستم مواظبش باشم
می خواستم نجاتش بدم
که کوتاهی کردم
.

0 comments: