Tuesday, April 14, 2009

دوشنبه 24 فروردین سال 1388

غمگینم
می دونم چرا
ولی جوابش یکی دو تا نیست، یه مجموعۀ در هم آمیخته از دلایل مختلفه
نمی تونم خودم رو قضاوت کنم، سخته
باید خودم رو سرزنش کنم ولی ترجیح می دم غر بزنم
نمی دونم کارهایی که در گذشته می کردم و لذت می بردم و الان انجام نمی دم و دلتنگشون هستم رو واقعا دوست نداشتم و تظاهر می کردم که دوست دارم، یا اینکه شرایط باعث شده فقط ازشون دور بشم؟ یا که کلا چه مرگمه ؟
الان یه مرضی گرفتم که دنبال یه آدمی می گردم که سرزنشش کنم واسه کارهایی که باید می کردم و نکردم، واسه چیزهایی که باید بهش می رسیدم و نرسیدم، بعد اون آدمه در حال حاضر در دسترس نیست یا پا نمی ده
کلا این می شه که غم می گیره آدم و
.

0 comments: