Sunday, November 9, 2008

یکشنبه 19 آبان ماه سال 1387

یه  جمله ای که من خیلی خیلی به اش حساسم  اینه

یه چیزی می خوام بگم، ولی می ترسم ناراحت شی

خب بگو

هیچی ولش کن

چیزی شده؟؟
سکوت
ناراحتی؟؟
سکوت

من نارحتت کردم؟

اتفاقی افتاده؟
سکوت

سرت درد می کنه؟

چی شده خب؟؟؟

بعد کم کم صدام بلند می شه

چرا نمی گی خب؟

 ای بابااااا

صد بار بهت گفتم این جمله رو نصفه نذار من اعصابم خورد می شه

بعد توهین آمیز میشه

د ِ بگو دیگه ریدی به اعصابم؟

من و بگو که اینجا نسشتم واسه اینکه تو مشکلت رو بگی حلش کنیم انرژی مصرف می کنم

به درک که نمی گی

بعد تهدید آمیز می شه

ببین تا یه دقیقه دیگه وقت داری، گفتی گفتی، اگه نگفتی هااا، هیچ وقت حق نداری بگی، هیچ وقت، یعنی صد بار دیگه من اون کار و کردم هااا، خوبت می شه، اَ اَ اَ

بعد دیگه به مرحله پا کوبیدن می رسه
.
خب  دیگه الان از این اتفاقا نمی افته، مال ِ یه سال اول  رابط بود

الان اینجوری شده

یه چیزی می خوام بگم، ولی می ترسم ناراحت شی

خب بگو

ولش کن

من با آیکون چشم غرۀ شدید

باشه باشه الان می گم

و . . . . میگه
.

1 comments:

Farhood said...

lol... hameh hamin torian hers nakhor.