Saturday, July 19, 2008

جمعه 28 تیرماه سال 1387

چمبه میگه که تو همش تو خونه ای، نشستی یا فیلم می بینی یا کتاب می خونی یا وبلاگ، این یعنی اینکه هر چی ورودی به مغزت داری وارد می کنی با اون چیزی که تو دنیای واقعی آدما وجود داره فرق داره، البته اینم یه بعدشه، ولی می خوام بگم این خونه نشستن ها باعث شده که عوض بشی، گوشه گیر شدی، دلت نمی خواد با دیگران ارتباط داشته باشی، یکم فکر نمی کنی باید تماست رو با مردم بیشتر کنی، فک نمی کنی که اگه یه روز بخوای وارد دنیای ِ واقعی تری بشی یکم پذیرشش واست سخت میشه، فکر نمی کنی وقتی که ببینی دیگران چه قدر با اون چیزی که تو توش هستی فرق دارن اذیت بشی، همین الانم داری همه رو ریجکت می کنی
وقتی نمی تونی افکارت رو کنترل کنی و تصمیم بگیری، نکن از این کارا دختر جان خب
یکم بیا بیرون از لاکی که واسه خودت ساختی
.
اون موقع که اینا رو گفت لج کردم، ولی الان میبینم که راست میگه، همش تو خونه نشستن وفقط مواقع اجبار بیرون رفتن عوضم کرده، حتی اگه بچه ها تلفن کنن که بریم بیرون باز در می رم
عوض شدم و حوصله هیچکی رو ندارم، همه اینا واسه خونه نشستن ِ ،خودم میدونم
خودش می دونه که اگه مجبور نبودم اصلا اصلا اصلا الان نمی رفتم شمال، چون حوصلۀ هیچکی رو ندارم، چون استقلالم رو اینجا دوست دارم، از اینکه صب تا شب کارایی رو می کنم که خودم دوست دارم، حتی یک لحظه اش رو به خاطر آدم دیگه قدم بر نمی دارم
خودخواهی ِ این ؟
می دونم نتونستم مدیریت کنم این سه چهار ماه اخیر رو، ولی جالبش اینه که نمی خوام هیچی تغییر کنه
همین
.

1 comments:

اردی خان said...

نه آقاجون حق با توئه و به هیچکس هم مربوط نیست.
ولی زیاد تو خونه نمون. من هم همین جوری بودم یه زمان. باورت نمیشه یه روز پنجشنبه ساعت ده از سر کلاس برگشتم و تا فردا شب جمعه پای کامپیوتر بودم..!!! 36 ساعت بدون حرکت فقط یا بازی میکردم یا می نوشتم. چرا...3 دفعه هم رفتم خدمت آقا امام زمان و برگشتم...همین..یه جور افسردگیه