Tuesday, July 1, 2008

سه شنبه 11 تیر ماه سال 1387

همیشه شبا که می خوام بخوابم یه خودکار و کاغذ میذارم کنار تختم که اگه شبی نصفه شبی چیزی به مغزم خطور کردم بیدارشم تا همین اندک هم نپره بنویسمش
دستشویی و حموم خیلی چیزی تو مغزم نمیاد که ارزش نوشتن داشته باشه و توقف من هم اونجاها خیلی طولانی نیست اصولا
ولی یکی از مواقعی که جدیدا علاقه مند شدم یه برگه ای چیزی بچسبونم کنار ظرفشویی ِ، به نظرم خیلی مهم ِ بود این
.

2 comments:

masgh said...

این خیلی جالب بود اینو هستم چون خودمم خیلی خواستم این کارو بکنم ولی نشده این کا رو هستم من هم در دستشویی موندگار نیستم ولی در حمام خیلی موندگارم بیش از خواب حتی گاهی ولی خوب کاغذ و قلم رو باید بزارم کنار سرم من دم صبح ها شعر میگم از اون وزن داراشم میگم ولی تا میام بنویسم یادم میره .

اردی خان said...

درود خانومی. ببین برو از مجلس و احمدی نژاد بپرس و یاد بگیر که بیشتر نوشته ها و مصوباتشون که آخر خنده و مضحکه رو کجا مینویسن. مثلن همین محمود (فاک یو) خودمون...این بزرگ عنتر، مسخره همه دستورات و تصمیم ها رو تو راهروی اسطبل اسلامی میگیره. اونهم وقتی که خیر سرش شاش داره. اکترشون توی مجلس تصمیمات مهم رو وقتی میگیرن که دستشون به شلوارشونه و دارن تو راهرو میدوند به سمت چاه جمکران!!! مثلن همین بهره رو که می خواستن براش تصمیم گیری کنن از محمود پرسیدن که :چی کار کنیم؟ اون هم همینجور که دستش لای پاش بود داشت میدوید سمت راهرو گفت: بکشید پایین...بکشید پایین

راستی من الان هستم.ساعت 15:45 به وقت شما
پاینده باشی