Tuesday, May 20, 2008

سه شنبه 31 اردیبهشت سال 1387

امروز رفتم کلاس زبان،امتحان داشتم،طبق معمول امتحان ِ رو که همیشه هم ازش بدم میاد گند زدم، با این طرز امتحان گرفتنشون،به قول یکی از بچه ها اصلا این مطالب ارزش اشغال حافظه رو نداره که
راست می گه
هر چی هم که بخونی باز چند تا سئوال اجق وجق دارن که یادت نمونده
رفتم این همه راه تا آرزانتین اون موسسه زبانه که پول ِ کلاس و پس بگیرم،دیدم 2 نفر دیگه هم پولشونو پس گرفتن
باید همه این کارو می کردن که دیگه اینا باشن که دروغ نگن،ولی راستش خیلی واسم وحشتناک بود که 2 ساعت برم کلاس و برگردم،با حساب ساعتایی که اونجا می موندم نصف روزم می رفت هر یه روز در میون
چطوری میشد درس خوند اونوقت
از روزی هم که از پروپوزالم تو گروه دفاع کردم هنوز نَشستم که اشکالاشو بگرم
کی بشینم؟
حالا خود پروپوزالو که هنوز اشکالاشو برطرف نکرده بودم رو واسه استاد راهنما خوش خیمه فرستادم رفت
هنوز که جواب نداده پسر خوب
خلاصه می خوام امروز بشینم یکم زبان بخونم

1 comments:

NEWsħĀ said...

جولی جولی
خیلی ممنون باسه موزیک
یکی از بهترین چیزهایی بود که شنیدم
عاشق تیکه ی آخرش هستم
عین من نیست ؟ میگه به به
میگه شالاپ شلوپ ؟
جان من یکی نیست بگه این چیزهای نشنیده رو من از کجا مینویسم و میشه
تکه کلامم ؟
علم غیب گرفتم - دارم - تازه اگه یادت باشه یک سریال تلویزونی که خیلی سرو صدا کرد و اسم آقاهه مهران بود
از کلمه
به به من استفاده کرد! بدون حق کپی رایت نیوشایی ! آقا من چند ساله این کلمه رو میگم :))) یه دوستی داریم اسمش بهزاد هست و میگه صاحب خره مرده شدی ، اما من از حقم نمیگذرم . اینا همش تکه کلام های منن ، به فاطمه قسم .... والا