Friday, October 16, 2009

آپارتمانی که توش زندگی می کنیم آجرهای قرمز داره، که دوست دارم، حیاطمون درخت داره، اسم درختاشو خیلی نمی دونم، ولی یه دونه درخت ازگیل داره که تازه میوه داده من هم یکی دوبار ازش میوه کندم خوردم، مزه اش خوب بود، شیرین، ولی من شکوفه های ازگیل و بیشتر از میوه اش دوست دارم بس که بوش خوبه
از این گلهای بابا آدم هم داره، برگهای پهن دارن، که اگه گل بده سفیده، شکلش یادم نیست دقیق ولی فکر کنم شبیه گل شیپوری بود
خونمون یه بالکن داره، کوچیکه ولی منظره اش خیلی خوبه، رو به حیاط
صابخونه وقتی داشته از خونه می رفته یه میز کوچیک و دو تا صندلی رو گذاشته رو بالکن، یه میز گرد کوچولو که قشنگ اندازه اس
اولا که اومده بودیم خیلی استفاده اش نمی کردم، ولی الان هر روز غروب یه رومیزی بته جقه قرمز پهن می کنم رو میزه، متعلقاتم رو ورمیدارم و میرم، می شینم رو صندلی ِ رو به حیاط، لم می دم و پاهام و تکیه میدم به دیوارش
ما طبقه اولیم و دیوار بالکن هم کوتاه، انگار که وسط حیاط نشسته باشم
حیاطی که وقتی هوا تاریک می شه نمی دونم کی ؟ ولی یه نفر یه دونه چراغ حبابی گنده که وسط حیاط هست رو روشن می کنه
یه نور نرمی می فرسته لای این درختها و بته ها، خوب
آدم اصلا یهو خنده میاد رو لبش وقتی این چراغه روشن می شه
اینجا هواش باد زیاد داره، یه طوری که احساس می کنم این درختها خسته نمی شن؟
.
یه کار دیگه هم که صابخونه کرده اینه که یه چیز چوبی که نمی دونم اسمش چیه وصل کرده رو سقف بالکن، بعد هر وقت که باد میاد این چوبها به هم می خورن و یه صدای خیلی خوبی میده، عجیب
یعنی اصلا کاربرد این وسیله همین ِ که بذاری اش جایی که باد بهش بخوره، بعد شروع کنه به نواختن واست
حتی اون سوراخی هم که وسطش داره شاید مثل این باشه که گنجشکی پرنده ای بره توش لونه بسازه
ولی نه
به نظرم فقط واسه صداست، صدا
یعنی وقتی اون نی ها بهم می خورن
.
یادمه روزهای اول هی فکر کردم آخه این صدای خوب از کجا میاد
.




.

2 comments:

Unknown said...

خیلی حال کردم بامطالبت
راستی توکجائی؟

Unknown said...

http://staracademynews.blogspot.com/