روزای اول اصلا از من نمی پرسید کجایی هستم، حتی روزی که اسمم رو بهش گفتم با اینکه هی تلفظش می کرد و واسش سخت بود، گفت خیلی قشنگه اسمت، ولی باز نپرسید کجاییه ؟
حس می کردم کنجکاوه همه اش، ولی خب نمی خواست بپرسه، تا یه روز داشتم یه چیزی تعریف می کردم که توش ایران داشت، بعد گفت شما ایرانی هستید ؟
خلاصه کم کم سئوالاش شروع شد مثلا یه وقتی که داشتم آهنگ گوش می کردم میومد می پرسید چی گوش می دی ؟ موسیقی ایرانی ؟
کجای ایران زندگی می کردی ؟
چطوری بود ؟
آب و هواش چطور بود ؟
چهار هفته پیش پرسید اسم شهری که توش زندگی می کردی چی بود، گفتم گرگان
بعد دیروز تا رسید طبق معمول پرسید که چطوری ؟ خوبی ؟ با این منظور که با مهاجرت چطوری
گفتم اممم، بد نیستم، یکم احساس آدم فضایی بودن می کنم کلن
گفت خب من هم اگه گرگان بودم همین احساس و داشتم
اول فکر کردم اشتباه شنیدم، گفتم کجا ؟
گفت گرگان دیگه، شهر تو
بعده یه ماه یادش مونده بود، گفتم تو یادته شهر من و ؟
.
0 comments:
Post a Comment