Friday, September 12, 2008

شب

چمبه خلاصه قرصی که می خورد رو دیروز آخرین دوزش و مصرف کرد
هورااا
منم منتظر همین بودم
آخه "دنیا" پیشنهاد داده بود که منم از همون قرصه بخورم، خواستم بگم دنیا می دونی می خوام چی کار کنم؟
حالا که واسه اون تموم شد من شروع کنم، بعد هی خوشگل کنم تو خونه قر بدم :دی
.

2 comments:

اردی خان said...

درود چمبه ...ببخشید تقویم
(دوستای ما رو باش یکی از یکی آنتیک تر هستند) ببین گفتی میمون یاد یه یارو هرویین فروشه افتادم سر کوچه داییم اینها..!!! این یه میمون رینوزروس داشت که خیلی خوار مادر فلان بود... سر انجام هم یه روز رفت مجلس ختم یه بدبخت از همسایه ها نمیدونیم جریان چی بود خود کاسبه ولش کرده بود یا در رفته بود.. خلاصه وسط مجلس ختم یارو سبز شده بود و ملت بیرون کرکر می خندیدن و ملت درون هم دنبال میمون بودن ... حالا حساب کن چه بلوایی شده بود

اردی خان said...

درود بانو .. می دونم آنلاین هستی ... خسیس خودتی نه من و در ضمن نمی دونم چی کار کنم که همش رو توی گوگل ریدر نشون بده.. به راستی نمیدونم ولی بگذار ببینم چی میشه کرد.. چون به هیچ روش با گوگل ریدر حال نمیکنم و کار نمیکنم زیاد .. حالا ببینم چی میشه