Sunday, September 7, 2008

باز هم بعد تر

آدم که با هم شروع می کنه زیر یک سقف به زندگی، تازه می فهمه که چه اخلاقهایی داره، یعنی خودم رو می گم هااا
الان من فهمیدم که خوابم خیلی سبک ِ و روزی نیست که از کارای چمبه صبحها بیدار نشم
یک روز کامییوتر روشن می کنه، یک روز برق روشن می کنه، یه روز تلفنش زنگ می زنه، یک روز کولر و خاموش می کنه، یک روز پرده ها رو اینور اونور می کنه، یک روز با تلفن حرف می زنه، یک روز مثلا یواشکی بوس می کنه
.
الان دیگه دستش اومده، هر کاری می کنه برمی گرده من و نیگا می کنه ببینه من بیدار شدم یا نه
وقتی می بینه من بیدارم :دی می کنه بعد یه هیییی می گه
.
البته همه این کارا رو ساعت 9 به بعد انجام میده
.

0 comments: