Saturday, August 16, 2008

شنبه 26 مرداد ماه سال 1387

امروز رفتم نمونه هایی رو که گرفتم شمردم دیدم 30 تا شده، حالا تا 80 تا هنوز مونده
همه می گن که ای بابا سمبل اش کن بره
پس چی فکر کردین، منم دارم همینکار رو می کنم دیگه
من خیلی کار کنم روزی بتونم 4 تا نمونه بگیرم، یعنی کلاباید 20 روز برم(اول که داشتم این و می نوشتم فکر کردم الان می شه سه ماه مثلا، بعد دیدم ضایع شد، بیست روز که چیزی نیست من اینهمه گشادی در میارم آخه)ولی خب، تو هر هفته فقط می تونم 5 روز برم، پس باید چهار هفته برم (ای بابا چهارهفته هم که چیزی نیست)ولی خب با حساب اینکه 4 ساعت تو راه رفت و برگشت هستم و میرم یه شهر دیگه و با حساب اینکه وقتی بر می گردم انرژی ندارم که کارای روزانه ام رو انجام بدم، خب این چهار هفته به اندازۀ سه ماه از من انرژی می گیره، غرغرهای توی راه ِ رفت و برگشت و خونه رو حساب نمی کنم، فحش ها رو هم همچنین
پس بنابراین کار نمونه گیری من 3 ماه طول می کشه هر چند که من یک ماه تو این شهر بمونم
بله
.
مامان این ها که اسباب کشی کردن، خونۀ قبلی رو نه فروختن و نه اجاره دادن، من و چمبه هم فکر کردیم خب اینطوری که درست نیست خونه تنها بمونه، می ترسه آخه تنهایی
اومدیم اینجا :دی
بعدشم که چمبه از کارش انصراف داد و تا آخر مرداد میره فقط سر کار
الانم رفته خونۀ مامانش که یه سری از وسائلش رو که اونجا بود بیاره
نمونه گیری هم که تموم بشه دوتایی می رویم/می آئیم تهران
.

0 comments: