Thursday, June 12, 2008

چهارشنبه 22 خرداد سال 1387

گفتگوی تلفنی من با یکی از آشناها که بهش میگیم خاله
تازه نوه دار شده، اسم نوه اش رو به من گفته بودن که" هلینا" است
.....
بعد از سلام و احوالپرسی معمول
من : "هلینا" چطوره خاله ؟ خوبه ؟
خاله : هلینا نیست دیگه خاله، اسمشو عوض کردیم
من : اِ اِ اِ ؟؟؟ چرا ا ا ؟؟؟ قشنگ بود که ؟ حالا چی گذاشتین؟
خاله : می دونی خاله ، گذاشتیم "نازنین ِ زهرا" ، گفتیم یه وقتی بچه تو روز قیامت سرگردون نشه چون اسم نداره!؟
.
.
می بینی گامرون که به چه عمقی بعضیها گوسفند تشریف دارن ؟

2 comments:

gameron said...

می بینی گامرون که به چه عمقی بعضیها گوسفند تشریف دارن ؟

جدی میگی؟
عجب!!

کیوان said...

آفرین! خیلی کار خوبی کرده خوب! اگر این بچه پس فردا تو اون دنیا سرگردون بشه کی میخواد جواب بده! پلیس هم نیست که ازش بپرسه!!
خوشحالم از اینکه پدرها و مادرها انقدر میفهمند!