Sunday, April 27, 2008

پنج سال پیش در چنین روزی

خوشحالم که اون روز دیدمت
که منو دیدی
خوشحالم که از کنار هم ساده نگذشتیم
که مکث کردیم
بهم نگاه کردیم
و این سالهای خوب رو از دست ندادیم

از ساعت 10 صبح هشتم اردیبهشت سال 1382 به خاطر همۀ این اتفاقا خوشحالم
الانم مثل هر سال منتظرم که تلفن بزنی،میدونم اگه من تماس بگیرم ناراحت میشی،آخه دوست داری حتما خودت تلفن کنی،پس من منتظرم که مثل هر سال ساعت 10 صبح صداتو بشنوم،و با هم خاطرات اون روز و مرور کنیم،عجیبه که تکراری نمیشه
....
عجیجم
درکنار تو بودن دنیایی است ،کاش میدونستی

0 comments: