وقتی آدمایی که دوسشون دارم رو نمی بینم، می دونم که همه شون همین کوچه پائینی زندگی می کنن، فقط من خرم و سرم شلوغه که وقت ندارم برم دیدنشون
.
خیلی شرمنده شدم که چندین بار خبر آدمایی که مردن رو از خانواده شون گرفتم
کی باور می کنه که من هنوز مردن اونها رو باور نکردم، ها ؟
که هنوز دوستشون دارم و حضورشون نزدیکه
یه دوست بچگی داشتم، اسمش هومن بود، 8 سال پیش تصادف کرد و مرد، فکر کن دو ماه پیش مامانش و تو خیابون دیدم، بهش گفتم راستی هومن چی کار می کنه ؟ خوبه ؟
باورت می شه که من اینهمه بی رحم بودم با مامانش
باورت می شه که آخر سر مجبور شدم توضیح بدم و عذر خواهی کنم و اشک تو چشام جمع بشه ؟
خیلی بد بود، خیلی
الانم که دارم این و می نویسم باز بغضم می گیره از کاری که به مامان هومن کردم
.
خیلی شرمنده شدم که چندین بار خبر آدمایی که مردن رو از خانواده شون گرفتم
کی باور می کنه که من هنوز مردن اونها رو باور نکردم، ها ؟
که هنوز دوستشون دارم و حضورشون نزدیکه
یه دوست بچگی داشتم، اسمش هومن بود، 8 سال پیش تصادف کرد و مرد، فکر کن دو ماه پیش مامانش و تو خیابون دیدم، بهش گفتم راستی هومن چی کار می کنه ؟ خوبه ؟
باورت می شه که من اینهمه بی رحم بودم با مامانش
باورت می شه که آخر سر مجبور شدم توضیح بدم و عذر خواهی کنم و اشک تو چشام جمع بشه ؟
خیلی بد بود، خیلی
الانم که دارم این و می نویسم باز بغضم می گیره از کاری که به مامان هومن کردم
.
......... خب
..