Friday, August 29, 2008

جمعه 8 شهریور ماه سال 1387

هنوز تموم نشده
وسیله هامون و جمع کردیم و کارتون زدیم گذاشتیم گوشۀ اتاق، فقط منتظر کار من ایم
امروز با نِل می خوایم بریم کافه بشینیم حرف بزنیم، مشکلات عشقی داره طبق معمول
.
چند روز پیش که داشتم می رفتم بیمارستان یه پسره کنارم نشسته بود، کت شلوار مشکی، بلوز سفید، کلا شاپو(همینه دیگه؟) انگاری که از قبل ِسال 57 کپی پیست اش کردن تو سال 87، حالا همه اینا یک طرف، تو این گرمای 40 درجۀ با شرجی وحشتناک، کی آخه کت شلوار می پوشه ؟
.

0 comments: