یکروز که چمبه اینجا بود،من داشتم با کامپیوتر کار میکردم،اونم داشت خودشو آماده میکرد که بره حموم،یکم که گذشت،دیدم صدای دوش خیلی زیاد میاد،رفتم نزدیک حموم دیدم داره با در ِ باز حموم میکنه،منم رفتم یکم سس کچاپ ریختم تو کاسه،یه بسته چیپس برداشتم ، یه چهار پایه گذاشتم دم در ِ حموم نشستم به چیپس خوردن و چمبه جونمو دید زدن،بیچاره یه چند ثانیه ای طول کشید تا بفهمه،بعد که برگشت ،منو دید با دهن ِ سسی که به شدت در حال چیپس خوردن دارم بهش نگاه میکنم
گفت:مگه سینما ِ دختر؟؟؟
کلی خندیدیم
گفت:مگه سینما ِ دختر؟؟؟
کلی خندیدیم
چند تا چیپس زدم تو سس گذاشتم دهنش،چند تا هم بوسش کردم
دوسش دارم
0 comments:
Post a Comment